پروژه اعمال اصطلاح فلسفی واقع گرایی در زمینه فلسفه حقوق
فهرست مطالب
اعمال اصطلاح فلسفی واقع گرایی در زمینه فلسفه حقوق
چکیده ۱
دیباچه ۳
مقدمه ۵
فصل نخست) حقوق و واقعیت ۱۰
بخش نخست) حقوق و هستیشناسی ۱۰
گفتار نخست) هستیشناسی ۱۱
گفتار دوم) هستیشناسی حقوقی ۱۲
بخش دوم) حقوق و معرفتشناسی ۱۴
گفتار نخست) معرفتشناسی ۱۴
گفتار دوم) معرفتشناسی حقوقی ۲۰
بخش سوم)حقوق و واقعگرایی ۲۷
گفتار نخست) واقعگرایی ۲۸
گفتار دوم) واقعگرایی حقوقی ۳۴
فصل دوم) از واقعگرایی تا نامگرایی ۳۸
بخش نخست) واقعگرایان و نامگرایان ۳۹
گفتار نخست) دیدگاهها و ثمره نزاع ۴۰
مبحث نخست) دیدگاههای دو گروه ۴۰
مبحث دوم) ثمره نزاع ۴۲
گفتار دوم) فلاسفه واقعگرا و نامگرا ۴۶
مبحث نخست) سقراط، افلاطون و ارسطو ۴۷
مبحث دوم) جان دانز اسکاتوس و ویلیام اوکامی ۵۱
مبحث سوم) توماس هابز و دیوید هیوم ۵۳
مبحث ششم) هانس وایهینگر ۵۹
بخش دوم) مفهومگرایی و نقد دیدگاهها ۶۱
گفتار نخست) مفاهیم حقوقی: بازگشت به بحث واقعگرایی و نامگرایی ۶۲
مبحث نخست) نقد واقعگرایان ۶۵
مبحث دوم) نقد نامگرایان ۶۹
گفتار دوم) فواید و محدودیتهای مفاهیم حقوقی ۷۲
مبحث نخست) فواید مفاهیم حقوقی ۷۲
مبحث دوم) محدودیتهای مفاهیم حقوقی ۷۳
مبحث نخست) دیدگاههای مکتب مفهومگرا ۷۵
مبحث دوم) تلاشهای هوفلد ۷۵
مبحث سوم) جایگاه فعلی و نقد مکتب مفهومگرا ۷۷
بخش سوم) حقوق آمریکا، اسکاندیناوی و ایران ۷۸
گفتار نخست) حقوق آمریکا ۷۸
مبحث نخست) فلسفه حقوق ۷۹
مبحث دوم) رویه قضایی ۸۷
گفتار دوم) حقوق کشورهای اسکاندیناوی ۹۰
مبحث نخست) واقعیت و مفاهیم حقوق ۹۲
مبحث دوم) ارزششناسی مکتب واقعگرایی اسکاندیناوی ۹۷
گفتار سوم) حقوق ایران ۱۰۳
مبحث نخست) واقعگرایی ۱۰۳
مبحث دوم) نامگرایی ۱۰۸
فصل سوم) از واقعگرایی تا ضد واقعگرایی ۱۱۰
بخش نخست) واقعگرایان و ضد واقعگرایان ۱۱۲
گفتار نخست) دیدگاههای دو گروه ۱۱۲
مبحث نخست) در فلسفه علوم ۱۱۴
مبحث دوم) در فلسفه اخلاق ۱۱۹
مبحث سوم) در فلسفه حقوق ۱۲۱
گفتار دوم) ثمره نزاع و نقد دیدگاهها ۱۲۵
گفتار سوم) فلاسفه واقعگرا ۱۲۹
مبحث نخست) مایکل مور ۱۲۹
مبحث سوم) رونالد دورکین: ۱۳۷
بخش دوم) واقعگرایی و ضد واقعگرایی: فلسفه کانت ۱۳۹
گفتار نخست) دیدگاههای کانت ۱۴۰
گفتار دوم) ثمره دیدگاه کانت ۱۴۳
گفتار سوم) کانت و انقلاب در معرفتشناسی ۱۴۴
گفتار چهارم) موافقان و مخالفان دیدگاههای کانت ۱۴۶
بخش سوم) اصول فقه اسلام ۱۴۷
گفتار نخست) حسن و قبح ذاتی ۱۴۸
گفتار دوم) تخطئه و تصویب ۱۵۰
بخش چهارم) واقعگرایی، ضد واقعگرایی و نامگرایی ۱۵۲
گفتار نخست) واقعگرایی ۱۵۲
گفتار دوم) نامگرایی ۱۵۴
گفتار سوم) ضد واقعگرایی ۱۵۴
فصل چهارم ) از واقعگرایی تا آرمانگرایی ۱۵۶
بخش نخست ) سابقه تقسیمبندی و معانی ایدهآلیزم حقوقی ۱۵۷
گفتار نخست ) سابقه تقسیمبندی ۱۵۸
گفتار دوم ) معانی ایدهآلیزم حقوقی ۱۶۱
بخش دوم ) ریشههای فلسفی بحث ۱۶۴
گفتار نخست ) در فلسفه عمومی ۱۶۴
گفتار دوم ) در فلسفه حقوق ۱۶۷
بخش سوم ) مکاتب واقعگرا و ارزشگرا ۱۶۹
گفتار نخست) مکاتب واقعگرا ۱۷۰
گفتار دوم) مکاتب ارزشگرا ۱۷۶
- حقوق طبیعی نومدرسی ۱۷۹
- فلسفه حقوقی لئون دوگی ۱۸۰
- مکاتب دیگر ۱۸۰
نتیجهگیری: ۱۸۱
چکیده
اصطلاح «واقعگرایی» در فلسفه عام و فلسفه حقوق دارای معانی گوناگون و گاه متعارض است، چندانکه خواننده از معانی متعدد آن به شگفتی میآید. برای مثال، مکاتب حقوق طبیعی با تأکید بر حقوق از پیش موجود که با ابزار عقل کشف میشود، در زمره مکاتب واقعگرا میآید و از سوی دیگر، با اعتقاد به آرمان عدالت که راهنمایی حقوق را در دست دارد، مکتبی
ایدهآلیستی به شمار میرود. معنی واقعگرایی در مکتب «واقعگرایی آمریکایی» نیز تنها با معنی آن در زبان روزمره قرابت دارد و این مکتب را به اعتبار این که قواعد حقوقی از پیش موجود را نفی میکند، میتوان در گروه مکاتب نامگرا آورد. از سویی، باید دانست که مکاتب فکری فلسفه حقوق، در واقع، امتداد مکاتب فلسفی است و به همین دلیل، تشتت و پراکندگی معانی «واقعگرایی» از فلسفه عام به فلسفه حقوق نیز کشیده شده است.
در این رساله هدف اعمال اصطلاح فلسفی واقعگرایی در زمینه فلسفه حقوق بوده است و تلاش شده تا معانی گوناگون آن تشریح و ابهامی که از این رهگذر پدید میآید، زدوده شود.
به همین دلیل است که این رساله به صورت مباحثی شگفتانگیز و و در عین حال جالب،
جلوه میکند.
رساله حاضر به چهار فصل تقسیم گردیده که از آن میان سه بخش به معانی عمده و مشخص واقعگرایی در فلسفه حقوق اختصاص یافته است. فصل نخست و آغازین نیز به مباحث عمده فلسفه عام و فلسفه حقوق همچون هستیشناسی و معرفتشناسی میپردازد که دانستن آن برای درک مباحث پیچیدهتر فصول اصلی لازم است.
فصل دوم به مسأله «کلیات» و اختلافات واقعگرایان و نامگرایان در دوران قرون وسطی و تأثیر آن بر فلسفه حقوق میپردازد. از دیدگاه واقعگرایان، کلیات دارای واقعیت عینی و مابازا خارجی در عالم واقع است، در حالی که نامگرایان آن را جز نامهای ساخته ذهن که فاقد هرگونه مابازا در عالم واقع است، نمیدانند. نتیجه این اختلاف به طور عمده در مباحث راجع به حقوق طبیعی و اثباتگرایی حقوقی پدیدار میشود. به همین ترتیب، این بحث در مسایل مربوط به حقوق بشر نیز اهمیت فراوان دارد، چندانکه واقعگرایی در تأیید آرمان حقوق بشر نقش اساسی ایفا میکند.
در فصل سوم، دیدگاههای واقعگرایان و ضد واقعگرایان مورد بحث قرار گرفته است. فصل چهارم و آخر نیز به واقعگرایی در برابر «ایدهآلیزم» میپردازد. باید دانست که ایدهآلیزم گاه در معنای «تصورگرایی» و گاهی دیگر در معنای «آرمانگرایی» به کار میرود. نامگرایی و
ضد واقعگرایی در فصلهای دوم و سوم، در حقیقت نوعی ایدهآلیزم در معنای نخست است. در فصل پایانی نیز ایدهآلیزم در معنای دوم مد نظر قرار گرفته است.
از ویژگیهای این رساله پرداختن به دیدگاههای نمایندگان هر یک از مکاتب فلسفی است. همچنین سعی شده تا با وفاداری به عنوان رساله، همهجا «واقعگرایی» هسته اصلی بحث باشد و چنانکه میبینیم این واژه در عناوین تمام فصلها تکرار گردیده است.
دیباچه
در کشورهایی که فلسفه حقوق از دروس اجباری دوره های تحصیلی است، بسیاری از دانشجویان تنها به این دلیل به مطالعه این علم میپردازند که برای فارغ التحصیلی و جلوگیری از افت معدل لازم است. در کشورما که چنین درسی تقریبا در میان واحد های درسی وجود ندارد، این فایده نیز متصور نیست.
با این همه، مطالعه فلسفه حقوق از جنبههای گوناگون سودمند واقع میگردد؛ از دیدگاه عملی، مطالعه این علم، باعث افزایش قدرت تحلیل و تفکر انتقادی و خلاق در حقوق میشود. از دیدگاه حرفهای نیز فلسفه حقوق به نحوه اندیشه وکلا و دادرسان درباره رفتار و نقش خود در جامعه میپردازد. بسیاری نیز صرفنظر از دیگر فواید، مطالعه این علم را فینفسه
و بخودیخود لذتبخش میدانند.
شوربختانه، با وجود فوایدی که گفته شد، این شاخه از علم بویژه در شکل جدید خود، در کشور ما کمتر مورد توجه قرار داشته است. با این همه، در سالهای اخیر، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران و با سفارشها و راهنماییهای جناب آقای دکتر ناصر کاتوزیان این رشته مورد توجه خاص قرارگرفته است. نگاهی گذرا به عناوین رسالههایی که در طول این سالها در دانشکده حقوق نگاشته شده است و مقایسه آن با عناوین رسالههای دیگر دانشکدهها این واقعیت را نشان میدهد.
در اینجا لازم میدانم که از راهنماییهای استاد فرزانه جناب آقای دکتر ناصر کاتوزیان که در تمام دوران نگاشتن این رساله از هیچگونه کمکی دریغ نکردند، تشکر نمایم. اگر این راهنماییها نبود، اکنون این رساله نیز شکل و محتوایی کاملا متفاوت داشت.
همچنین وظیفه خود میدانم که از آقای «یس بیاروپ» استاد دانشگاه استکهلم که با فرستادن مقالات خود درباره مکتب واقعگرایی اسکاندیناوی و راهنماییهای ارزشمند در یافتن پاسخ
پارهای از مسایل یاریم کرد، سپاسگذاری کنم. از دکتر «مائورو زامبونی» استاد دیگر دانشگاه استکهلم نیز به خاطر زحماتی که در تهیه و ارسال منابع مربوط به مکتب واقعگرایی اسکاندیناوی متحمل شدند، تشکر میکنم.
مقدمه
شاید کمتر نویسندهای را بتوان یافت که به نوعی ادعای واقعگرایی نداشته باشد. وصف «واقعگرا» در فلسفه حقوق در معانی گوناگون و گاه متعارض به کار رفته است، چندانکه گاه موجب تحیر و سرگردانی خواننده میگردد. از یکسو، مکتب واقعگرایی آمریکایی و اسکاندیناوی و همچنین مکاتب اثباتگرا را در زمره مکاتب واقعگرا میآورند و از سوی دیگر، مکتب حقوق طبیعی را نیز با آن همه دیدگاههای متفاوت، در همین گروه جای میدهند. همین امر باعث شده تا انجام تحقیق در باب حقوق و واقعگرایی با دشواریهای فراوان روبرو شود، چندانکه در همین رساله نیز بیشتر تلاشها صرف جمعآوری دیدگاههای متفاوتی شده که گاه تنها عنوان واقعگرایی را برسر دارند. همچنین، خواهیم دید که «ایدهآلیزم» نیز که بطور معمول در برابر واقعگرایی به کار میرود، دارای معانی متفاوت است.
:: برچسبها:
پروژه اعمال اصطلاح فلسفی واقع گرایی در زمینه فلسفه حقوق ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0